بغض پخته

۲۵ ساله که داره از عمرم میگذره اما هر چی بیشتر زور میزنم انگار که کمتر دارم میرسم.خیلی تلاش کردم بفهمم اینجا چه جور جاییه.این چیه که همه ما آدما داریم تلاش میکنیم که بهش برسیم.به خودم میخندم و افسوس میخورم که من چه تلاش بیهوده ای میکردم....

صداقت .شرافت.عطوفت.عدالتو انصاف رو هر چی بیشتر میگردم کمتر میبینم.

واقعآ تعالی بشر چیه؟مگه چیزی غیر از این صفات متعالیه؟این همه کتاب مقاله دستنوشته و یادداشت خوندم و نشخوار کردم آخرش هم فهمیدم که همه اینهایکنوع تضاد و بی خبری بیشتر نیست .تضادی عمیق ما بینه ما و عده ای منافع طلب وبی خبر و چاپلوس برای حفظ و حراست از گروهی زورگو و در عین حال برای تامین منافع شخصی...

پس بخوان و عبرت بگیر ای تو ای تفاله زنده..

آدمی را آدمیت لازم است فقط همین